گل بیـــــز

ماهـ ــــنامه فرهنگـ ـی ادبـ ـی

گل بیـــــز

ماهـ ــــنامه فرهنگـ ـی ادبـ ـی

گل بیـــــز

من چه گویم هنگامی که لطف استاد این گونه مرا در شعر به خطاب می آورد:
شاعر بی شکیب، مورکیان
اهل علم و ادیب، مورکیان

قدرخود را سپرده دست قضا
مست حسرت نصیب، مورکیان

زانهمه میوه های باغ خیال
عطرجانبخش سیب، مورکیان

همچو آیینه قلب اوصاف است
بی فراز و نشیب، مورکیان

عشق راخادم است و ختم کلام
عاشقان راخطیب، مورکیان

دروطن بین این همه همراه
مانده چون من غریب، مورکیان

کوچه ها سرد و قار قارِ کلاغ
درقفس عندلیب، مورکیان

پهنة باند ما به میلیمتر
وسعتش صد جریب، مورکیان

پای من بر طریق می لرزد
رهرو بی رقیب مورکیان

شب تاریک و بیم گرداب است
همچو موجی مهیب، مورکیان

درصفِ وجد وحال مجنون ها
می رسد عنقریب مورکیان

دردها روی هم کنم انبار
دردمندِ طبیب، مورکیان

"صالحی" زار و محتضر اُفتاد
ختم امن یجیب، مورکیان .

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در آگوست ۲۰۱۵ ثبت شده است

امام رئوف

Tuesday, 18 August 2015، 04:34 PM | گل بیـــز | ۲ نظر

 دو سال چند ماه و چند روز از دل تنگی می گذرد


هوا ی دلم به اندازه آسمان و زمین ابری ست. کمی دلتنگی چاشنی اشک های این روز هایم شده.

 به گمان بزرگ شده ام

 بزرگ و طاقت فرسا

بزرگ و مادی

 بزرگ و           

هر چه می خواهی بگو اما من تقصیری ندارم نمی شود در این دنیا کوچک بود.

 کودک که باشی له می شوی. باید بزرگ باشی تا له نشوی...

تقدیم به مهربانی دل کوچکش




تو آمدی و دل بی قرار هم خندید

دو چشم عاشق در انتظار هم خندید



به وقت آمدنت ای نسیم شور انگیز

به شوق آمد و حتی بهار هم خندید


کنار پنجره فولادت ای امام رئوف

نفس کشید و دل غمگسار هم خندید


و زیر سایه ی لطف و عنایت خورشید

کویر یخ زده ی روزگار هم خندید


ز شهر ما تو گذشتی و آبرو  دادی

از آن جهت گل هر لاله زار هم خندید


 فدای هر قدمت ای بهار ،در شوقت

شکفته شد همه جا و انار هم خندید


برای ما تو رئوفی و مهربان آقا

تو آمدی و دل بی قرار هم خندید



Here are my posts: -- امام رئوف .... .... .... .... .... .... .... .... .... .... .... .... ....