گل بیـــــز

ماهـ ــــنامه فرهنگـ ـی ادبـ ـی

گل بیـــــز

ماهـ ــــنامه فرهنگـ ـی ادبـ ـی

گل بیـــــز

من چه گویم هنگامی که لطف استاد این گونه مرا در شعر به خطاب می آورد:
شاعر بی شکیب، مورکیان
اهل علم و ادیب، مورکیان

قدرخود را سپرده دست قضا
مست حسرت نصیب، مورکیان

زانهمه میوه های باغ خیال
عطرجانبخش سیب، مورکیان

همچو آیینه قلب اوصاف است
بی فراز و نشیب، مورکیان

عشق راخادم است و ختم کلام
عاشقان راخطیب، مورکیان

دروطن بین این همه همراه
مانده چون من غریب، مورکیان

کوچه ها سرد و قار قارِ کلاغ
درقفس عندلیب، مورکیان

پهنة باند ما به میلیمتر
وسعتش صد جریب، مورکیان

پای من بر طریق می لرزد
رهرو بی رقیب مورکیان

شب تاریک و بیم گرداب است
همچو موجی مهیب، مورکیان

درصفِ وجد وحال مجنون ها
می رسد عنقریب مورکیان

دردها روی هم کنم انبار
دردمندِ طبیب، مورکیان

"صالحی" زار و محتضر اُفتاد
ختم امن یجیب، مورکیان .

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با موضوع «طنزیات» ثبت شده است

شأن زن

Saturday, 23 January 2016، 09:21 AM | گل بیـــز | ۰ نظر



به یک منشی خانم ترجیحا مجرد جهت کار در یک تاکسی تلفنی نیاز مندیم.

کار را فایده بی حد باشد

شخص بی کار زبان زد باشد

دل و دین خوب ،ولیکن باید

آدمی فکر درآمد باشد

یک نصیحت به جوانان وطن

ارزش کار ؛نه مسند باشد

الغرض کارگری می خواهیم

که به رو خوشگل و خوش خد باشد

اگر از عشق ندارد بویی

دل به این کار ببندد باشد

اهل ایمان و دلی با تقوا

آنچه ایزد بپسندد باشد

لاغر اندام و کمی سیمین گون

همچنان سرو ؛سهی قد باشد

زلف آشفته و خندان لب و مست

با کمالات ،در این حد باشد

ما نخواهیم کسی را که بد است

گر چه گنجینه ی معبد باشد

او مسلط به تمام فن و فوت

اکسل و ورد و اتوکد باشد

گاه و بی گاه نخواهد برود

بهتر آن ست مجرد باشد

این نامه رو لیلا فقط بخونه

Monday, 11 January 2016، 04:52 PM | گل بیـــز | ۰ نظر




کمی شبیه خواب و اعتیادِ

مث تو توی این زمون زیادِ

اشکامو در نیار برو بی خیال

بدون اون نمی ده زندگی حال

شعر و نمیشه ترک کرد عزیزم

هرچی دیگه بخوای به پات می ریزم

می خوای بری؟بگو تو ساعت چند

پشت سرت اون در و لطفا ببند

******

و بعد از گذشت گذشته ها؛به قول فیلم ها یک ماه بعد...

لیلی من ،لیلی من کجایی ؟

بیا دیگه بسه شب جدایی

شبامو رنگ غم گرفته برگرد

ای منو دست کم گرفته برگرد

قرار نبود بری و برنگردی

راستی بدو ن من کجا می گردی

حلال مشکلا و رفع حاجات

سلام من رو برسون به بابات

نری بگی اینکه همیشه خوابه

بیا ببین سرم توی حسابه

بیا ببین چی کردی راستی راستی

شدم همونی که یه روز می خواستی

این دفعه صحبت از تلاش و کاره

موسم زندگی شده دوباره

از اون روزی که دلمو شکستی

دوقفله درب آرزومو بستی

دلم داره انگاری پر می کشه

واسه خودش زنگ خطر می کشه

گفتی بهم به اون خدای دنیا

یا جای من یا جای شعره اونجا

دلم می خواد بخونی باخبر شی

یه بار دیگه با من تو همسفر شی

شعر چیه؟ شعرو دیگه بی خیال

صفا داره آب وهوای شمال

شعر واسه وقتی سفر نباشه

آدم تو فکر و درد سر نباشه

حالا خودت می دونی من می تونم

حتی بدون شعر هم بمونم...

داور جان

Monday, 13 July 2015، 03:28 PM | گل بیـــز | ۰ نظر



روز بازی چقدر اشتیاق و شور بود .وصف ناشدنی ...

چند دقیقه گذشت 20دقیقه ای

ایران دیگر سر از پا نمی شناخت

گلی که ما را صعود می داد

بار دیگر جوان 20و چند ساله ی ایران ...

چند دقیقه گذشت و بعد........



محبت و صفا پر

Sunday, 12 July 2015، 05:07 PM | گل بیـــز | ۰ نظر

شب شعر فجر شادی شب شعری که به همت بسیج هنرمندان شهرستان و به همت مرد وارسته و نازنینی چون آقای شجاعی عزیز تشکیل شد .شاید برای اولین بار و شاید باز هم برای آخرین بار شب شعری با گرایش طنز در آنجا تشکیل شد و کلی خوش گذشت. شعری که در آن جلسه خواندم این بود


نه داشت فراز این شب شهر ،نه شیب

پیوسته شبیه قصه ها بود عجیب

من معتقدم زمانه مان بد شده است

صد رحمت ایزدی به آقای شکیب






Here are my posts: -- شأن زن -- این نامه رو لیلا فقط بخونه -- داور جان -- محبت و صفا پر .... .... .... .... .... .... .... .... .... .... .... .... ....