بهترین روز دنیا
Saturday, 13 August 2016، 06:33 PM |
گل بیـــز
|
۰ نظر
دبیرستان که بودم گوشه تمام کتابم برای اینکه آن روز به خاطرم باشد می نوشتم:بهترین روز دنیا یا بدترین روز دنیا
در وصف آن روز هنوز زبانم الکن است
فقط وقتی شنیدم
وقتی در جلسه حضور یافتم
و وقتی جلسه تمام شد یاد این شعر نیمای عزیز افتادم
نام بعضی نفرات
روشنَم می دارد:
قوّتم می بخشد
ره می اندازد
و اجاقِ کهنِ سردِ سَرایم
گرم می آید از گرمیِ عالی دَمِشان.
رزقِ روحم شده است.
وقت هر دلتنگی
سویشان دارم دست
جرئتم می بخشد
روشنم می دارد.

به همه ی کسانی که می خوانند باید بگویم
روزگارم بد نیست
تکه نانی دارم
خرده هوشی
سر سوزن ذوقی
مادری دارم بهتر از برگ درخت
دوستانی بهتر از آب روان
و خدایی که در این نزدیکی ست....

آری خدا جان ممنون
و ممنون از سرور گرامی و دوست عزیزم آقای هادی قاسمی عزیز رئیس اداره های کتابخانه های شهرستان و همکارانشان خصوصا آقای دشت آبادی و خانم اژدری
و متشکرم از آقای دهقانیان عزیز و آقای صالحی فر و صالحی زاده عزیز و خانم آسیه احمدی شاعر گرامی و گرانقدر شهرستان
و همه عزیزانی که این دو ساعت مرا و نغمه های غم انگیزم را تحمل کردند....

سه شنبه بود این اتفاق نوزدهم (عددی دوست داشتنی)،مرداد، 1395


